○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
از بالای درخت تنومند گیلاس که تازه به شکوفه نشسته بود به مادر مینگریستم
داشت تلاش می کرد مرا متقاعد کند که هرچه زود تر از درخت پایین بیایم
بیا پایین دختر می افتی آخه خجالت هم خوب چیزیه
من که اندازه تو بودم داداشتو زاییده بودم
این کارها برای تو عیبه اگه یکی تو رو بالای درخت ببینه چی فکر می کنه؟
لجوجانه در حال تکان دادن پاهام روی درخت گفتم هر کی هر چی میخواد بگه من پایین نمیام
مادر در حال کندن گونه اش در حالی که به بالا نگاه میکرد و دستش را در برابر نور خورشید جلوی صورتش گرفته بود گفت
این اداها برای چیه؟ برای اینکه حرفتو به کرسی بنشونی؟
بیا پایین مادر بیا الان مهمان ها از راه می رسند من هم هزارتا کار دارم
بیا برو لباستو عوض کن دستی به سرت بکش
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
سالهای بی کسی نوشته مریم جعفری
رمان زیبایی هست خوندنش رو به همه توصیه میکنم